nothing
 
 
یک شنبه 12 خرداد 1392برچسب:, :: 18:34 ::  نويسنده : master
یک شنبه 12 خرداد 1392برچسب:, :: 18:29 ::  نويسنده : master
چهار شنبه 8 خرداد 1392برچسب:, :: 20:48 ::  نويسنده : master
چهار شنبه 8 خرداد 1392برچسب:, :: 20:45 ::  نويسنده : master
جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 19:57 ::  نويسنده : master

خسته ام...

 

خسته از جنس قلابی آدم ها....

 

خسته از نگاه ها... خسته از نیرنگ نگاه ها

 

خسته از خستگی...

 

سفر می کنم به حوالی خانه دوست در دلم ...

 

چقدر زیاد است کوله باری از حرف هایت ،رازهایت، غم هایت، که در کنج دلم نگه داشتم

 

وچه بی صدا دردل...تنهای تنها... برای همیشه... تشییعشان کردم

 

تا شاید نبینند... نخوانند... نشننود...

حرف هایت را...

رازهایت را...

غم هایت را...

حتی از نگاهم...

 

راه می روم با خودم...

 

گام هایم را تند تند برمیدارم تا شاید کوچه های ناباوری ام به انتها برسد...

 

واژه ها را کنار هم می چینم

 

واژه ها همچون آسمان بارانیست...

 

آسمان چه شاعرانه می بارد و من، ناباورانه، چشم هایم می بارد

 

باز ... دلم نگران توست...

 

می ترسم... ترسم از اینکه شاید نفس کم بیاوری

 

آن زمان که زیر آب دلم را می زنی...

 

نفسی تازه کن ... مطمئن باش نگاهت نمی کنم

 

باز واژه ها را كم آورده ام 

 

گويي واژه ها در ته گلو گرفتار بغض سنگين اند،

 

خسته ام...

 

سیگار پشت سیگار

 

به صبح رسیده ام...

 

واینبار سیگارم را نه بر لبه همان فنجان  قهوه های تلخ

 

 بر پشت دستم خاموش می کنم تا داغش نشانی باشد برای هرگز...

خرید ساعت مچی


جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 19:54 ::  نويسنده : master

بازگشت پیروزمندانه پشه ها را گرامی میداریم...!

ماشالله چه بزرگ شدن این مدت که نبودن.


 

خرید ساعت مچی


جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 19:51 ::  نويسنده : master

 

جهانم...

بي تو...

«الف» ندارد...


 

خرید ساعت مچی


جمعه 6 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 19:52 ::  نويسنده : master



گنجشک و آتش

گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و

برمی گشت!

پرسیدند : چه می کنی ؟

پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من

مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و...
آن را روی آتش

می ریزم !

گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری

بسیار زیاد است ! و این آب فایده ای ندارد!

گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ،

اما آن هنگام که خداوند می پرسد : زمانی که دوستت

در آتش می سوخت تو چه کردی؟

پاسخ میدم : هر آنچه از من بر می آمد!

خرید ساعت مچی


پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:, :: 14:41 ::  نويسنده : master

 چند وقت پیش با خانواده رفته بودیم رستوران که هم آشپزخانه بود و هم چندتا میز گذاشته بود برای مشتری ها.افراد زیادی اونجا نبودن،سه نفرما بودیم با یه زن وشوهر جوان و یه پیرزن و پیرمرد که در نهایت ۶۰-۷۰ سالشون بود. 

خرید ساعت مچی

ادامه مطلب ...


پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:, :: 14:25 ::  نويسنده : master

 "ثانیه ها رو می گذرونیم که به ساعت ها برسیم...

ساعت ها رو می گذرونیم که به روزها برسیم....

روزها رو می گذرونیم که به سال ها برسیم..."

در پی هر روزی یه شبه....و در پی هر شبی یه صبح...گذر زمان یعنی عمر ما...عمری که شاید 1سالش(مثل امسال)مثل برق و باد باشه و یه لحظه اش مثل یه قرن....

عمر....زندگی...

یعنی توی لحظه بودن....کنار دوست خندیدن....ثانیه ها رو ثانیه کردن....

این سالی که بارشو بست....

پر بود ازلحظات شیرین لحظاتی که خوشحال بودیم در کنار هم در کنار دوستای خوب لحظاتی که

در گرو لبخند گرم شما بود....

 

براتون آرزوی بهترین ها رو دارم....

عیدتون مبارک...


http://upcity.ir/images/10444798594394357927.jpg


و اما دعای آخر

خدایا از تو می خواهم عاجزانه از تو می خواهم

شفای تمام بیمارانی که دارن با بیماریشون دست و پنجه نرم می کنند 

http://upcity.ir/images/47400799749277447543.jpg

                       التماس دعا

خرید ساعت مچی


درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان nothing و آدرس poetrylove.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 765
بازدید ماه : 826
بازدید کل : 53426
تعداد مطالب : 110
تعداد نظرات : 8
تعداد آنلاین : 1